طراحی سایت

قالب وبلاگ

شهریور 92 - ستاره آسمان
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

طراحی سایت


ستاره آسمان
چاوەکانم داخست تا کە چاوی خومارت نەبینم لە نەکاو دڵم گووتی خۆ ئەمن ھەستی دەکەم و دەیبینم
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 92/6/26 توسط gharib

افرادی که رنگ های سرخابی استفاده می کنند به طور ناخودآگاه محبوب دیگران است و 50 درصد بیشتر از افرادی که لباس های تیره می پوشند بر احساسات منفی و تنش های عصبی مقابله می کنند. 
  
بررسی ها نشان می دهند خانم ها در دیدن رنگ ها ریزتر از آقایان هستند اما آقایان تنها طیف کلی رنگ را می بینند و در 80 درصد آقایان سرخابی همان صورتی است و در کل مردان به زیر مجموعه های رنگ ها اهمیت نمی دهند. 
  
پوشیدن لباس های تیره با سایه رنگ روشن شما را لاغرتر نشان می دهد این درحالی است که عده ی زیادی از افراد چاق برا این عقیده اند تنها پوشیدن لباس های تیره آنها را لاغر می کند.



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 92/6/26 توسط gharib

تقریباً یک سوم زنان جامعه کار می‌کنند و از این بین خیلی‌ از آنها درآمدی بالاتر از شوهرانشان دارند. وقتی تعداد زنان و دخترانی که وارد دانشگاه می‌شوند، بیشتر از تعداد مردان و پسران باشد، وقتی این روزها خانم‌ها کارهایی که سابقاً منحصر به آقایان بود را هم در دست گرفته‌اند، و دیگر نقش زن در جامعه و خانواده به معنای خانه‌داری و بچه‌داری نیست، شغل‌ها و درآمد بهتری هم در اختیارشان قرار گرفته است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از سایت مردمان ؛ برای کنترل این تغییرها هیچ قانونی وجود ندارد. در حال حاضر، در هر زوجی که درآمد زن بیشتر از مرد باشد، نوعی زندگی خانوادگی شکل می‌گیرد که با آنچه ما از کودکی دیده و شنیده‌ایم متفاوت است. گاهی‌اوقات زوج‌ها وقتی می‌بینند که هرکدام به نقش سنتی خود وفادار بوده‌اند، حتی وقتی این نقش‌ها دیگر عملی یا حتی انسانی نیستند، تعجب می‌کنند؛ زنی که 13 ساعت را در محل‌کار می‌گذراند، واقعاً نمی‌تواند وقتی به خانه برگشت سر گاز برود، غذا درست کند یا لباس‌ها را بشوید.

و بااینحال، توزیع دوباره نقش‌ها و مسئولیت‌ها در خانواده‌ به سادگی‌ این جمله نیست که، «تو زباله رو را بذار دم در، من زمینو تی می‌کشم.» این مسئله معمولاً به اعتقادات ریشه‌ای افراد درمورد اینکه که هستند برمی گردد و به اینکه چگونه و با انجام چه کارهایی میتوانند نشان دهند که افرادی بالغند. واکنشی که افراد به این چیزها دارند معمولاً شدیداً غیرمنطقی است، حتی برای خودشان!

افرادیکه درمورد روابط تحقیق و مطالعه می‌کنند هم درمورد این موضوع بررسی کرده‌اند. آنها متوجه شده‌اند که بااینکه مردهایی که خانم‌های شاغل دارند، بیشتر از قبل مسئولیت‌های خانه را بر عهده می‌گیرند، اما هنوز پنج ساعت در روز عقب‌تر هستند. در خانواده‌هایی که بچه دارند، این شکاف عمیق‌تر است، به این صورت که خانم‌ها معمولاً 17 ساعت در هفته بیشتر از همسرانشان به مراقبت از بچه‌ها و کارهای خانه می‌پردازند.

فقط زمانیکه درآمد زن دقیقاً معادل درآمد مرد خانه می‌شود است که مرد تلاش بیشتری به کار می‌گیرد. بعضی محققان کنجکاوانه متوجه شده‌اند که وقتی درآمد زن به طور قابل‌ملاحظه‌ای بالاتر از مرد خانه باشد، مرد تمایل کمتر و کمتری برای شرکت در کارهای خانه نشان می‌دهد و اگر کفه ترازو کسب درآمد از طرف زن سنگین‌تر باشد، آنها بیشتر به دنبال تاکید دوباره نقش‌های سنتی‌شان خواهند بود. احتمالاً خانم‌ها نیاز دارند که تصور کنند می‌توانند به مردشان برای مراقبت از آنها تکیه کنند و مردها هم نیاز دارند که فکر کنند قدرت مدیریت خانه را دارند تا احساس مردانگی کنند. البته این موضوع نیاز به تحقیقات بیشتر دارد.

دلیل آن هر چه که باشد، اگر شما اولین زوج در تاریخچه خانواده هستید که درآمد زن بیشتر از مرد است، چند نکته برایتان داریم:

1. یادتان باشد شما پیشگام هستید. افراد کمی در خانواده‌هایی بزرگ شده‌اند که در آن درآمد مادر بیشتر از پدر بوده است. به همین علت، بیشتر افرادی که اکنون در نیروی کار هستند در خانواده‌هایی پرورش یافته‌اند که نه تنها بیشتر هزینه‌های خانواده را پدر تقبل می‌کرده‌است بلکه بیشتر تصمیم‌گیری‌های مهم نیز با او بوده است. درست است که توانایی یک مرد برای دست‌تنها حمایت کردن از خانواده‌اش مایه افتخار نسل قبلی بوده است اما این هم درست است که افتخاری که با پول درآوردن به دست می‌آمد موجب این تصور می‌شد که حرف شوهر در خانه باید ارزش بالاتری داشته باشد. به همین علت بود که معمولاً پدر خانواده حرف اول را می‌زد و نقش بقیه افراد همیشه پشت سر او قرار داشت. البته کسانی هم بودند که با این درجه‌بندی و نقش‌ها موافق نبودند.
اما امروز اینطور نیست. حتی سرسخت‌ترین سنت‌گراها هم می‌دانند که چنین تصورات و ایده‌های خشکی دیگر خریدار ندارد و نظرات زن‌های شاغل هم درست به اندازه همسرانشان باید در نظر گرفته شود.

2. به خاطر داشته باشید که مسئله حجم کار است نه کارکنان! بهترین روش برخورد برای زوج‌ها در چنین موقعیتی این است که بدانند در کنار هم هستند. مشکل کنترل حجم دو کار، دو بچه و انبوهی از لباسهای نشسته است. مشکل این نیست که چه کسی چقدر پول به خانه می‌آورد. باید کنار هم ببینید هر هفته چه کارهایی باید انجام شود تا همه اعضای خانواده شاد و ایمن زندگی کنند و امور خانه هم با نظم و ترتیب جلو رود. به جای اینکه به این فکر کنید که هر کدام از شما چه کارهایی باید انجام دهد، روی این تمرکز کنید که چطور در کنار هم همه کارها را به انجام برسانید، طوری که برای هر دو شما عادلانه باشد.
3. پول را از حرف‌های روزمره خارج کنید. مهم نیست که یکی از شما 22 میلیون در سال درآمد دارد و آن دیگری 220 میلیون. مهم این است که هر دو شما کار می‌کنید و هر دو شما ساعت‌های روز و هفته‌تان را به خانواده اختصاص می‌دهید.

4. حرف بزنید! این مشکلات در یک نشست گفتگو حل نمی‌شوند. همچنین نمی‌توانید تصور کنید که تقسیم کارهای خانه، پول و قدرت تصمیم‌گیری به خودی خود حل می‌شود. این مسائل با احساسات درگیر است. ذهن هر زوج با الگوهای سنتی، انتظارات و توقعات خودشان و والدینشان برای موفق بودن، و نظرات خودشان و نسل کنونی درمورد یک مرد یا زن واقعی بودن، درگیر است. این مسائل ساده نیست و معمولاً به طرقی پیچیده و عجیب پیش می‌آیند. ممکن است فکر کنید که فقط درمورد اینکه چه کسی در خانه پیش فرزندتان که آبله‌مرغان گرفته بماند، حرف می‌زنید. اما وقتی بحث داغ می‌شود، صحبت به اینجا می‌رسد که کدامیک از شما والدین بهتری است، چه کسی بیشتر توجه می‌کند، شغل چه کسی کم‌اهمیت‌تر است، یا کی درآمد بالاتری دارد. یک نفس عمیق بکشید و سعی کنید این احساسات پیچیده را درست تجربه کنید. والدین باید با هم دوست باشند و درکنار هم آرامش و راحتی را برای خانواده تامین کنند.

5. درمورد تصمیم‌گیری‌های مالی صحبت کنید. در نسل‌های قبلی، پول درآوردن بود که تعیین می‌کرد چه کسی تصمیم‌گیری‌های مالی را انجام می‌دهد. شما بعنوان زوج‌های پیشگام باید درمورد این تصمیم‌گیری‌ها با هم بحث کنید -- که البته بهتر است زمانی باشد که هیچ تصمیم مهمی لازم نیست آن زمان گرفته شود. در این مورد حرف بزنید که در خانواده هر کدامتان تصمیمات چگونه اتخاذ می‌شد و نتایج هرکدام چه بوده است. وقت بگذارید و در این مورد حرف بزنید که درآمد هر کدامتان چقدر است؟ به چه حساب‌های بانکی نیاز دارید؟ کدامتان به کدام هزینه‌ها و پول‌ها دسترسی دارید؟ قبض‌ها چطور باید پرداخت شوند؟ کدام تصمیمات مالی را باید به تنهایی و کدام‌ها را در کنار هم بگیرید؟ و اگر باز هم بحث احساسی شد، بدانید که دیگر درمورد مسائل مالی حرف نمی‌زنید. وارد مسائل عمیق‌تری شده‌اید.

6. برای کمک گرفتن از متخصص تردید نکنید. اینکه مسائل مالی بخواهد یک رابطه خوب را خراب کند واقعاً ناراحت‌کننده است. باید بدانید که مسائل حول محور پول و قدرت، برای اکثر افراد مسائلی کهنه و عمیق هستند. اگر متوجه شدید که شما و همسرتان مدام سر بحث‌ها مالی، تصمیم‌گیری‌ها و کارهای خانه مشاجره می‌کنید، به این نتیجه نرسید که مشکل همسر شماست. ممکن است به یک مشاور متخصص و بی‌طرف نیاز داشته باشید که احساسات، برخوردها و رفتارهای هرکدام از شما را بررسی کند. یک مشاور خوب می‌تواند به شما کمک کند کنار هم باشید.



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 92/6/26 توسط gharib

به طور میانگین هر فرد روزانه 60هزار فکر دارد که 80 درصد آنها منفی است. حال تصور کنید چگونه این افکار روی بدن اثر می‌گذارد و به طور نیمه خودآگاه و منفی الگوهای فکری و رفتاری شما را تحت تاثیر قرار می‌دهد. راه گفتن کلمات به خودتان را بازسازی کنید. واقعا با تصدیق‌های مکرر می‌توانید پاسخ به عصبانیت را تغییر دهید. این تاییدها یک الگوی رفتاری مثبت در افکار شما بر جا می‌گذارد. به جای عصبی بودن، پیام های مثبت به خودتان القا کنید، مثلا: من قوی هستم، من شکرگزار هستم و می‌توانم هر کاری را انجام دهم. این افکار مثبت را در طول روز با خود تکرار کنید تا اینکه استرس را از بین ببرید و نگرش شما عوض شود.مهارت‌های کنترل عصبانیت را بیاموزید تا استرس را در خود کاهش دهید. یکی از بزرگ‌ترین موانع در راه تحقق موفقیت شخصی و شغلی عصبانیت است...وقتی نمی‌توانیم عصبانیت خود را کنترل کنیم از چند جهت دچار آسیب می‌شویم:

 

  • عصبانیت توانایی ما را برای خوشحالی از بین می‌برد زیرا عصبانیت و خوشحالی در تضاد با یکدیگر هستند.
  • عصبانیت موجب خارج شدن روابط خانوادگی و دیگر روابط از مسیر صحیح‌شان می‌شود.
  • عصبانیت موجب کاهش مهارت‌های اجتماعی، سازش و مصالحه شده و دیگر روابط را نیز در معرض خطر قرار می‌دهد.
  • عصبانیت به معنای از دست دادن کار است زیرا روابط را نابود می‌کند.
  • همچنین عصبانیت به معنای شکست در کاری است که در صورت عصبانی نشدن و داشتن خلقی نرم‌تر می‌توان در آن موفق شد.
  • عصبانیت منجر به افزایش فشار و استرس می‌شود (و این رابطه دو طرفه است، عصبانیت منجر به افزایش استرس و استرس موجب عصبانیت بیشتر است).
  • هنگام عصبانی بودن دچار اشتباهات بسیاری می‌‌شویم، زیرا پردازش اطلاعات در آن هنگام برای ما مشکل است.


مهارت‌های کنترل عصبانیت را در خود رشد و توسعه دهید. افرادی که کنترل عصبانیت در آنها سخت و دشوار است نیاز به برنامه‌ای برای کنترل عصبانیت دارند. نکات زیر، مسائل مهمی هستند که به شما در کنترل عصبانیت کمک می‌کنند. این نکات را به خاطر سپرده و به‌کار گیرید.

 نکته اول:

این سؤال را از خود بپرسید: «آیا این موضوع 10 سال دیگر هم برایم مهم است؟» از این طریق می‌توانید به مسئله از دیدگاهی آرام‌تر بنگرید.

 نکته دوم:

از خود بپرسید: «بدترین نتیجه مورد عصبانیت من چیست؟» اگر کسی در پای صندوق فروشگاه از شما سبقت گرفت، سپری کردن سه دقیقه بیشتر، مسئله آنچنان مهمی نیست.

نکته سوم:

 تصور کنید که خود شما نیز همان کار (کاری که موجب عصبانیت‌تان شده است) را انجام ‌دهید. با خود رو راست باشید. قبول کنید که گاهی اوقات شما نیز جلوی یک راننده دیگر درمی‌آیید... بعضی مواقع این مسئله تصادفی است. آیا نسبت به خود نیز عصبانی می‌شوید؟

نکته چهارم:

از خود بپرسید: «آیا طرف مقابل این کار را به‌طور عمدی نسبت به من انجام داده است؟» در بسیاری از مواقع متوجه خواهید شد که این مسئله فقط بر اثر بی‌دقتی و تعجیل رخ داده و کسی نمی‌خواسته شما را ناراحت کند یا  بیازارد.

نکته پنجم:

تجربه‌ای آرامش‌بخش را تجسم کنید. چشمان‌تان را ببندید و در ذهن خود سفر کنید. این کار را در مکان‌های امیدبخش و به دور از استرس انجام دهید.

انجام کارهای زیر نیز بسیار به شما کمک می‌کند:

1- وقفه بیندازید

 تا 10 شمردن فقط برای بچه‌ها نیست. قبل از اینکه در موقعیتی پیچیده واکنش نشان دهید، چند لحظه صبر کنید، نفس عمیق بکشید و تا 10 بشمرید. کُند کردن واکنش می‌تواند کمک‌تان کند اعصاب‌تان آرام‌تر شود. در صورت لزوم، کمی از فرد یا موقعیت مورد نظر دور شوید تا کمی عصبانیت‌تان فروکش کند.

2 - وقتی آرام شدید، عصبانیت‌تان را بروز دهید

به محض اینکه توانستید خود را کنترل و درست فکر کنید، ناراحتی و عصبانیت‌تان را به طریقی قاطع اما غیرمقابله‌ای ابراز کنید. نگرانی‌ها و نیازهای‌تان را واضح و مستقیم بیان کنید، بدون اینکه بخواهید کسی را ناراحت یا کنترل کنید.

3 - ورزش کنید

فعالیت فیزیکی می‌تواند راه خروجی احساسات باشد، به خصوص اگر در حال انفجار هستید. اگر احساس می‌کنید عصبانیت‌تان شدیدا بالا رفته است، به پیاده‌روی یا دویدن بروید یا زمانی را به انجام فعالیت فیزیکی موردنظرتان اختصاص دهید. فعالیت‌جسمانی موادشیمیایی مختلفی را در مغز فعال می‌کند که باعث می‌شود احساس شادی بیشتری داشته باشید و خیلی بیشتر از قبل احساس آرامش کنید.

4 - قبل از حرف زدن فکر کنید

در آن لحظه که از عصبانیت داغ کرده‌اید، خیلی راحت اتفاق می‌افتد که چیزی به زبان بیاورید که بعد احساس پشیمانی کنید. قبل از اینکه حرفی بزنید، زمانی وقت صرف کنید تا هم خودتان خوب فکر کنید و هم اجازه دهید افراد دیگر درگیر در آن موقعیت خوب فکر کنند.

5 - راهکارهای ممکن را مشخص کنید

 به جای اینکه روی موضوعی که عصبانی‌تان کرده تمرکز کنید، به این فکر کنید که چطور می‌توانید آن مشکل را حل کنید.

 اتاق نامرتب فرزندتان عصبانی‌تان کرده است؟ در آن را ببندید. آیا همسرتان هر شب برای شام دیر به خانه می‌رسد؟ برنامه شام را عقب‌تر بیندازید - یا توافق کنید که خودتان چند روز هفته را به تنهایی شام بخورید. به خودتان یادآور شوید که عصبانیت هیچ چیز را حل نمی‌کند و فقط ممکن است همه چیز را بدتر کند.

6 - جملات «من» دار استفاده کنید

 برای جلوگیری از انتقاد کردن و تقصیر را به گردن کسی انداختن - که ممکن است فشار موقعیت را بیشتر کند - و برای توصیف وضعیت از جملات «من» دار استفاده کنید. محترمانه و مشخص صحبت کنید. مثلا به جای اینکه بگویید «تو هیچ وقت در کارهای خانه به من کمک نمی‌کنی» بگویید «من ناراحتم، بدون اینکه به من برای جمع کردن ظرف‌ها کمک کنی، میز غذا را ترک کردی.»

7 - کینه به دل نگیرید

بخشش ابزار بسیار قدرتمندی است. اگر اجازه دهید عصبانیت و سایر احساسات منفی، احساسات مثبت را در شما از بین ببرد، خواهید دید که غرق در تلخی حس بی‌انصافی می‌شوید اما اگر بتوانید کسی که عصبانی‌تان کرده را ببخشید، هر دوی شما می‌توانید از آن موقعیت درس بگیرید. واقع‌بینانه نیست که انتظار داشته باشید همه درست همان‌طور که شما دوست دارید رفتار کنند.

8 - برای از بین بردن فشار موقعیت، از شوخ‌طبعی استفاده کنید

شوخی کردن می‌تواند کمی از فشار را کم کند. البته منظور ریشخند و مسخره کردن نیست چون می‌تواند به احساسات طرف مقابل آسیب زده و همه چیز را بدتر کند.

9 - مهارت‌های تمدد اعصاب را تمرین کنید

وقتی از کوره درمی‌روید، مهارت‌های تمدد اعصاب را وارد کار کنید. تمرینات تنفس عمیق، تجسم یک صحنه آرامش‌بخش، تکرار یک کلمه یا جمله تسلی‌‌بخش می‌تواند کمک‌تان کند. همچنین می‌توانید به موسیقی گوش دهید، در دفترخاطرات‌تان بنویسید یا چند حرکت یوگا انجام دهید.

10 - بدانید چه زمان باید کمک بگیرید

یاد گرفتن کنترل عصبانیت برای همه سخت است. اگر عصبانیت‌تان خارج از کنترل به نظر می‌رسد، می‌توانید کمک بگیرید تا کاری نکنید که بعدها پشیمان شوید یا به اطرافیان‌تان صدمه بزنید. کلاس‌های کنترل اعصاب یا یوگا و همچنین مشاوره گرفتن از یک روانشناس می‌تواند کمک خوبی برای شما باشد.


این یک آزمون استاندارد روانشناسی، برای سنجش اعصاب شماست. شما باید خودتان را در هر یک از 10 موقعیت زیر تصور کنید و گزینه مناسب خودتان را پیدا کنید و علامت بزنید...

بعد از آن، باید نمره مناسب خودتان را در پرانتز انتهای هر گزینه بخوانید و مجموع نمرات‌تان را حساب کنید تا بفهمید که آیا شما از آن آدم‌هایی هستید که زیر فشارهای زندگی، به هم می‌ریزند و تسلیم می‌شوند یا اینکه با صبر و اعتمادبه‌نفس، در برابر مشکلات زندگی مقاومت می‌کنید و می‌ایستید.

1)فرض کنید کارفرمای‌تان از شما می‌خواهد به دفتر او بروید و هنگامی که شما را در دفترش می‌بیند، با لحن تندی با شما برخورد می‌کند. شما در این حالت، کدام‌یک از کارهای زیر را انجام می‌دهید؟

1) احساس شکست و تحقیر می‌کنید و هنگامی که به محل کارتان برمی‌گردید، ماجرا را برای بقیه همکاران‌تان هم تعریف می‌کنید. (2 نمره)
2) به محل کارتان برمی‌گردید و سعی می‌کنید همه چیز را فراموش کنید. (5 نمره)
3) موضوع را با یکی از صمیمی‌ترین دوستان‌تان در میان می‌گذارید و سعی می‌کنید با کمک او راه حلی برای مشکل‌تان پیدا کنید. (7 نمره)

2)فرض کنید که یک هفته است وارد محل کار جدیدی شده‌اید اما هر چه تلاش می‌کنید، نمی‌توانید با هیچ‌کدام از همکاران جدیدتان دوست شوید. چه کار می‌کنید؟

1) حوصله‌تان از این کار جدید سر می‌رود. دیر سر کار می‌روید و زود برمی‌گردید. (2 نمره)
2) کارتان را به درستی انجام می‌دهید اما همزمان به دنبال کار مناسب‌تری هم می‌گردید. (5 نمره)
3) سعی می‌کنید بفهمید که مشکل از شماست یا همکاران‌تان. سعی می‌کنید علت این نوع رابطه را کشف کنید و راه‌حلی برایش پیدا کنید. (7 نمره)

3)فرض کنید چند ساعت روی یک پروژه وقت گذاشته‌اید اما کامپیوترتان دچار مشکلی می‌شود و تمام اطلاعاتی که روی سیستم ذخیره کرده بودید، ‌از دست می‌رود. آن‌وقت شما...

1) دل‌تان می‌خواهد با مشت به صفحه مانیتور بکوبید و آن را خرد کنید. (2 نمره)
2) با عصبانیت از محل کارتان بیرون می‌آیید و از صحنه دور می‌شوید. (5 نمره)
3) ناراحت می‌شوید اما به این فکر می‌کنید که از چه راهی می‌شود دوباره این اطلاعات را به دست آورد و ذخیره کرد. (7 نمره)

4)فرض کنید که یک هفته برای پروژه‌تان زحمت کشیده‌اید و فقط چند ساعت دیگر تا موعد تحویل پروژه وقت دارید اما هنوز قسمت‌هایی از کارتان مانده است که باید کامل شود. چه کار می‌کنید؟

1) می‌خواهید کارتان را تمام کنید ولی آنقدر هیجان‌زده و عصبی هستید که نمی‌توانید روی کارتان تمرکز کنید. (2 نمره)
2) با خودتان می‌گویید: شاید بد نباشد اگر کمی هم استراحت کنم. (5 نمره)
3) با خودتان می‌گویید: «من که تا اینجا آمده‌ام، این چند ساعت را هم کار می‌کنم» و بعدش هم تصمیم می‌گیرید کارتان را به اتمام برسانید. (7 نمره)

5)فرض کنید کارفرمای‌تان شما را از سر کارتان اخراج می‌کند. چه کار می‌کنید؟

1) آنقدر نگران و پریشان می‌شوید که شب خواب‌تان نمی‌برد. (2 نمره)
2) تصمیم می‌گیرید که چند روزی از کار به دور باشید (مثلا بروید مسافرت) و بعدش برگردید و به یک شغل جدید فکر کنید. (5 نمره)
3) نیازمندی‌های روزنامه را باز می‌کنید و به دنبال کار می‌گردید و از طریق دوستان و آشنایان‌تان هم جویای کار می‌شوید. (7 نمره)

6)فرض کنید در ارتباط با صمیمی‌ترین دوست‌تان دچار شک و تردید شده‌اید. چه کار می‌کنید؟

1) مدام به این فکر می‌کنید که دوست‌تان قصد دارد شما را فریب بدهد و به‌ شما خیانت کند. (2 نمره)
2) ارتباط‌تان را با او قطع می‌کنید. (5 نمره)
3) تصمیم می‌گیرید با او حرف بزنید و بفهمید که مشکل کجاست. (7 نمره)

7)فرض کنید رابطه‌تان با صمیمی‌ترین دوست‌تان به هم خورده است. آن‌وقت شما...

1) خودتان را به بی‌خیالی می‌زنید و می‌گویید تقصیر خودش بود! (2 نمره)
2) سعی می‌کنید با دوست دیگری، یک ارتباط صمیمانه برقرار کنید. (5 نمره)
3) سعی می‌کنید بفهمید مشکل‌تان کجای کار بوده و اگر رفع‌شدنی است، مشکل را رفع کنید؛ وگرنه، در ارتباط‌های بعدی، بیشتر دقت کنید. (7 نمره)

8)شب است و شما در بزرگراه رانندگی می‌کنید که ناگهان اتومبیل‌تان دچار مشکل می‌شود و در تاریکی تنها می‌مانید. آن‌وقت شما...

1) وحشت می‌کنید که مبادا به شما حمله کنند یا ماشین‌تان را بدزدند. (2 نمره)
2) ماشین را قفل می‌کنید و برای کمک گرفتن به نزدیک‌ترین محل می‌روید. (5 نمره)
3) سعی می‌کنید از ماشین‌های دیگر کمک بگیرید. (7نمره)

9) درست رانندگی می‌کنید که ماشین پشت سرتان دستش را می گذارد روی بوق و می‌خواهد از شما سبقت بگیرد. چه کار می‌کنید؟

1) می‌گذارید رد شود ولی به او ناسزا می‌گویید. (2 نمره)
2) اهمیت نمی‌دهید چون هنوز فاصله‌اش با شما زیاد است. (5 نمره)
3) کنار می‌کشید تا از شما سبقت بگیرد و رد شود. (7 نمره)

10)پلیس دارد به اشتباه شما را جریمه می‌کند در حالی که شما اطمینان دارید هیچ خلافی مرتکب نشده‌اید. چه کار می‌کنید؟

1) با پلیس جر و بحث می‌کنید و به او می‌گویید به هیچ عنوان این جریمه را قبول نخواهید کرد. (2 نمره)
2) می‌دانید که بحث کردن با او هیچ فایده‌ای ندارد و به همین دلیل جریمه را سریع قبول می‌کنید. (5 نمره)
3) سعی‌تان را می‌کنید که در کمال آرامش او را متقاعد کنید اما وقتی می‌بینید که او به هیچ وجه، قبول نمی‌کند جریمه را قبول می‌کنید. (7 نمره)

تفسیر آزمون

به کسانی که در این آزمون، بیشتر از 65 امتیاز آورده‌اند باید تبریک ‌گفت و آنهایی هم که امتیازشان بین 30 تا 65 شده است، باید بدانند که در مواجهه با استرس‌های زندگی‌شان کمی مشکل دارند و بهتر است درباره راه‌های مقابله با استرس بیشتر مطالعه و تمرین کنند.



موضوع مهمی در مورد کارآفرینی بانوان وجودداردکه سرفصل آن چنین است: دختران جوان ما معمولا چندان جرأت نمی کنند که در بازارهای کسب و کار وارد شوند و ترجیح شان بر این است که در محیط های آکادمیک حضور داشته باشند.

شاید به همین خاطر باشد که کرسی های دانشگاه ها را دخترها بیشتر از پسرها پر کرده اند و البته به این معنا نیست که دخترها از پسرها باهوش تر هستند بلکه به این معنی است که پسرها حضور در بازارهای کسب و کار را به حضور در دانشگاه ها ترجیح داده اند و برعکس، این دختران بوده اند که حضور در محیط دانشگاه را مناسب تر از محیط کسب و کار یافته اند.

زنان چگونه مردان را همراه کسب و کار خود سازند

اگر بخواهیم درصد آسیب شناسی این روند برآییم به علت های مختلفی برمی خوریم که شاید یکی از مهمترین علت های آن، ترس و واهمه ای است که دختران از حضور در بازارهای کسب و کار دارند. آن هم به این خاطر که بازارهای کسب و کار، ریسک پذیری بالایی را می طلبند و این خطر کردن و ریسک پذیری جزو یکی از الزامات ایجاد یک کسب و کار است.

در کارآفرینی علاوه بر این که فرد انگیزه، هدف، برنامه و ... را مد نظر قرار می دهد؛ باید از یکسری ویژگی های فردی نظیر همین خطرپذیری و جسارت و جرأت برخوردار باشد تا به موفقیت برسد.

به نظر می رسد به دلیل نوع دیدگاه تربیتی که خاستگاهش از خانواده است، دختران کمتر جرأت می کنند تا به این نوع کارها بپردازند و این احساس تا بزرگسالی در آنها باقی می ماند.

در خانواده ها معمولا ادبیات گفتاری ما اینگونه است که مثلا: «پسرم باید مراقب خواهرت باشی ...» و با همین حرف، اینگونه در لفافه به دخترمان القاء می کنیم که تو نمی توانی مراقب خودت باشیم. یا در تعریف از دختر و پسرمان می گوییم: «دختر قشنگم و پسر زرنگم ...» که خود به این معنی است که پسر می تواند به طور مثال ماشین سواری و چرخ سواری و شلوغ کاری کند؛ ولی دختر باید مراقب زیبایی اش باشد و ...

در حال حاضر دختران جامعه ما هزینه های زیادی را بابت جراحی های زیبایی پرداخت می کنند. اینها از همین ادبیات کلامی مرسوم در خانواده ها نشأت می گیرد. بر همین اساس، آن ترسی که موضوع نوشتار ماست، نهادینه می شود.

زنان چگونه مردان را همراه کسب و کار خود سازند

این دیدگاه را بر مبنای تجربیات و ملاقات هایی بیان می کنم که با خانم های مختلف داشته ام. بعد از انتشار اولین مصاحبه ام در مطبوعات، خانم های زیادی بودند که از من مشاوره می خواستندو البته خوشحال بودند که یک زن توانسته است موفق شود و آنها هم دنبال چنین موفقیتی بودند.

وقتی با این دسته از خانم ها جلسات مشاوره گروهی برگزار می کردم، در 90 درصد موارد به این نتیجه می رسیدم که آنها از جرأت و جسارت کافی برای حضور در بازار کسب و کار برخوردار نیستند. بخشی از این عدم جرات و جسارت، به نبود دانش و تجربه کافی در این زمینه بازمی گردد و بخشی از آن به نبود یا کمبود اعتماد به نفس در شخص، مربوط می شود.

به طور مثال در این زمینه نگرانی هایی در مورد سرزنش اطرافیان وجود دارد که در این مورد تا حدی می توان به آنها حق داد. چون وقتی یک دختر، اشتباهی می کند، خیلی بیشتر از یک پسری که همان اشتباه را مرتکب شده است، سرزنش و نکوهش می شنود و اینها آثار روانی خود را دراو باقی می گذارند.

به طور مثال، وقتی وضعیت زنان روستایی را آسیب شناسی می کنیم می بینیم که زن روستایی، سَرِ زمین کار می کند، در عین حال بچه اش را هم به دنیا می آورد و در حین بارداری هم کار می کند و در کنار اینها متاسفانه شاهد هستیم که در مواردی، از شوهرش، کتک هم می خورد. او هیچ سهم مادی از کاری که انجام می دهد، ندارد و همین مساله، وابستگی صددرصد مالی، به مرد خانواده ایجاد می کند و اینگونه می شود که زن، شرایط بسیار سخت را تحمل می کندئ و دم برنمی آورد. این نمونه ای از اقشار بسیار آسیب پذیر جامعه ماست؛ اما این سکه روی دیگری هم دارد.

در اقشار بالاتر جامعه شرایط به گونه ای دیگر هم ممکناست رخ بنماید. به طور مثال نکته ای که در مورد زنان طبقه متوسط وجود دارد، این است که باید مراقب باشند از افراط به تفریط نرسند. به این معنا که زن ها آن ظرفیت کافی را در خودشان ایجاد کنندکه وقتی به استقلال مالی می رسند؛ اینگونه نشود که به نوعی بی اعتنا به همسرشان دچار شوند. این آفت بزرگی است و از آن دست مواردی است که در مقوله کارآفرینی زنان، باید توجه ویژه ای بدان مبذول داشت. ما زنان باید به این نکته واقف باشیم که هر چقدر هم کارآفرین و ثروت ساز باشیم، نقشی که خالق ما برایمان تعریف کرده، مادر بودن و همسر بودن است و این را با هیچ پدیده و عنصر دیگری نمی توان مقایسه کرد و برابری داد.

زنان چگونه مردان را همراه کسب و کار خود سازند

زن کارآفرین باید در ابتدای امر، همچنان نقش مادر بودن و همسر بودن را حفظ کند و در عین حال بتواند همسر خود را با فعالیت کارآفرینانه ای که انجام می دهد، همراه کند. در واقع آنچه که می توان درمسیر کارآفرینی به دختران جوان آموزش داد و شاید نقطه کور بحث ها درباره عدم موفقیت فعالیت های کارآفرینتانه زنان باشد، همین موضوع همراه کردن مردان زندگی شان با کسب و کاری است که می خواهند بدان مشغول شوند. این مردان زندگی می تواند پدر، برادر یا همسر باشد.

یادمان باشدکه این توان را خداوند به زن اعطاء کرده است که بتواند مرد را همسراه خود درمسیری کند که می خواهد در پیش بگیرد. پس زنان در جامعه ما در کنار فنون دیگر کارآفرینی باید یک فن مهم را بیاموزند و آن فن همراه کردن مردان خود (همسر، پدر یا برادر) با فعالیت های کاری است که می خواهند در پیش بگیرند تا ضمن این که محیطی سرشار از آرامش و همدلی برای خانواده خود فراهم می کنند، بتوانند اهداف کاری خود را هم محقق سازند. در شماره های بعد پیشنهاداتی برای این همراهی به زنان کارآفرین ارائه می دهیم که فکر می کنم می تواند برای آنها بسیار موثر و مطلوب باشد.



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 92/6/26 توسط gharib

شاید برای شما هم پیش آمده باشد، هنگامی که مشغول یک مکالمه تلفنی مهم هستید، نامزدتان وارد خانه می شود: در این حالت با اشاره دست او را با داخل هدایت و پس از 10 دقیقه، در حالیکه از آن مکالمه خسته هستید تازه با یکدیگر سلام و احوالپرسی می کنید. یا مثلا آخر هفته را در کنار هم سپری کرده اید و هنگام خداحافظی برای رسیدن به یک قرار کاری مهم بسیار عجله دارید  و در را با عجله می بندید و از خانه خارج می شوید.

این شرایط قابل درک و رایج هستند اما این شرایط برای روابط دوطرفه هزینه دارد زیرا این اتفاق های به ظاهر ساده، اغلب کیفیت روابط زوج ها در زمان هایی که با هم یا جدا از هم هستند را تعیین می کند. دکتر جان گاتمن – محقق روابط انسان ها و نویسنده کتاب «چه چیز باعث طول عمر بیشتر عشق می شود؟

چگونه اعتماد ایجاد کنیم و جلوی خیانت را بگیریم؟» - می گوید: «تشریفات روابط ما بسیار مهم و ضروری است» زیرا این کارها نه فقط باعث پایداری ارتباطات می شود بلکه از امکان ایجاد خیانت نیز جلوگیری می کند. دکتر گاتمن: «لحظه هایی که دو نفر در کنار هم هستند بسیار مهم است. سعی کنید در لحظه های کوتاه و گذرا نیز به یکدیگر توجه داشته باشید مثلا به هم بگویید تو برای من مهم هستی و خوشحالم که هستی».  

رابطه بهتری با نامزد خود داشته باشید

•    چگونه لحظه های زودگذر می توانند رابطه عاشقانه شما را تضمین و از خیانت جلوگیری کنند

همیشه در دسترس بودن برای یکدیگر و نمایش اهمیت رابطه در طول زمان های زودگذر، بخشی از درک عمیق دوطرفه است که زوج ها با نهایت عشق به یکدیگر بروز می دهند. در کتاب «چه چیز باعث طول عمر بیشتر عشق می شود؟»، دکتر گاتمن می گوید این نوع درک متقابل روشی است که زوج ها برای نیفتادن در سرازیری شک به رابطه شان به کار می گیرند تا از ایجاد خیانت جلوگیری کنند.

یکی دیگر از دلایل مهم خیانت دوطرف به یکدیگر این است که هر کدم از طرفین در ذهن خود، شریک خود را با دیگری مقایسه می کند و تصور می کند که او ارزش توجه را ندارد. و همین مقایسه منفی باعث می شود تا افراد از یکدیگر فاصله بگیرند.



•    دیدار دوباره


شاید شما هم شنیده باشید که شانس دوبار در خانه آدم را نمی زند. این مساله را می توان به لحظه هایی که در کنار نامزد خود هستید نیز تعمیم داد. لحظه های نخستین زمانی که در کنار یکدیگر هستید تعیین کننده کیفیت رابطه شما – منفی یا مثبت – هستند.

سلام و خوشامدگویی بسیار گرم و مهربانانه ای داشته باشید تا حس ارزشمندی را به طرف مقابل خود منتقل و او را شاد کنید و در نتیجه هر دو طرف از احساسات مثبت ایجاد شده لذت ببرید. 

رابطه بهتری با نامزد خود داشته باشید

تعدادی از کارهایی که نشان می دهد روابط شما خوب پیش می رود شامل موارد زیر هستند:

•    گوشی تلفن خود یا هر وسیله حواس پرت کن دیگر را زمین بگذارید و با تمام وجود و با توجه کامل به نامزد خود سلام و خوشامدگویی کنید.

•    به او بگویید که دیدن دوباره او بسیار خوشحال هستید.



•    خداحافظی گرمی داشته باشید.


اگر همیشه سلام و خداحافظی های بسیار ساده و معمولی دارید شاید در ابتدا این کار بسیار دشوار به نظر برسد اما سعی کنید به شریک خود نشان دهید از بودن در کنار او خوشحال هستید و لحظه های خود را سرشار از انرژی مثبت کنید.

در روابط طولانی مدت، سعی کنید همیشه مکالمات کاهش دهنده استرس داشته باشید. این بهترین روش برای آغاز دیدار مجدد است. محققان کشف کرده اند، اگر هر یک از طرفین فقط 15 دقیقه در مورد مسایل پر استرس روز خود صحبت کنند در حالیکه طرف مقابل فقط گوش می دهد و نظر یا راهکاری ارائه نمی دهد، بسیار ارزشمند است. در این زمان احساس می کنید طرف مقابل با همه وجود به شما گوش می دهد و می توانید رابطه خوبی با او بسازید.

رابطه بهتری با نامزد خود داشته باشید



•    چگونه خداحافظی گرم تری داشته باشیم


اختصاص چند دقیقه وقت برای خداحافظی کردن از یکدیگر می تواند باعث بهبود روابط دو طرف در زمانی باشد که دور از هم هستند. بنابراین، پیش از جدا شدن از نامزد خود به او بگویید چقدر از بودن در کنار او لذت برده اید و در کنار او بودن برایتان بسیار ارزشمند است و دوست دارید دوباره در آینده ای نزدیک در کنار هم باشید. برای قرار ملاقات دوباره با یکدیگر برنامه ریزی کنید یا مثلا بگویید: فردا با تو تماس می گیرم. همه این کارها باعث می شود تا نامزد شما حس خوبی داشته باشد.

 برای بهبود روابط خود می توانید از نامزدتان بپرسید چه کاری او را بیشتر خوشحال می کند و  همان کار را دفعه بعد برای او انجام دهید. یا حمایت های لازم از او را به او نشان دهید. یا حتما از برنامه های روزانه یکدیگر آگاهی داشته باشید تا بدانید که در آن روز چه اتفاق های مهمی قرار است برای نامزدتان رخ دهند. این مساله به درک متقابل شما کمک شایانی می کند. 



   1   2   3      >
.: Weblog Themes By Pichak :.



بازدید امروز: 15
بازدید دیروز: 38
کل بازدیدها: 260143

تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک

  • فروش بک لینک فالو | فروش بک لینک با کیفیت