از حدود 5 ام بهمن ماه مراسمی به نام «پیرشالیار» در اورامان تخت (هورامان) کردستان و در کنار مرقد پیرشالیار برگزار می شود که سه روز به درازا می کشد. در این مراسم از باغ پیرشالیار گردوهایی چیده شده و برای اهالی فرستاده می شود.
آغاز مراسم روز چهارشنبه است. بامداد روز نخست دامداران دام های نذری خود را می آورند و قربانی می کنند، گوشت قربانی در بین مردم تقسیم می شود و مقداری دیگر از گوشت ها برای تهیه ی غذای دسته جمعی، «آش جو» یا «هولوشینه تشی» به داخل خانه ی پیر برده میشود. نیمروز روز دوم گروه های دف زن خود را آماده کرده و شروع به دف زنی می کنند. نوجوانان، جوانان و پیران دست در دست هم زنجیره ای بزرگ تشکیل داده و رقص دسته جمعی را آغاز می کنند و با حرکتی نمادین همبستگی همیشگی خود را به نمایش می گذارند. در هنگام رقص، افرادی نیز قصیده هایی از بر می خوانند و گروه بزرگ رقص هم لفظ «جلاله الله» را زمزمه می کنند. در این سه روز مردم هورامان تمام کارهای خود را تعطیل کرده و فقط وقتشان را در این جشن باستانی صرف می کنند.
درروز پایانی نیز مردم تا شب به رقص می پردازند و ساعاتی از شب را نیز در خانه ی پیرشالیار می گذرانند، که به این شب، شب نشست یا «شه وونیشتی» گفته می شود. در این شب سخنرانان به سخنرانی درمورد پیر شالیار و بحث های مذهبی و عرفانی می پردازند. بعد از آن سرودی یا قصیده ای خوانده می شود وپایان جلسه با دعا ختم می شود.
پیرشالیار کیست ؟
پیرشالیار فرزند جاماسب، یکی از رهبران و مُغان آیین زرتشت بوده که در اورامان می زیسته است، وی مردی دانا و آگاه با طبعی روان بود این مغ کتابی را به نام «مارفه تو پیرشالیار»(معرفت پیرشهریار) به لجهه ی کردی اورامی به نظم درآورده است مشتمل بر امثال و حکم و پند و اندرز با ذکر نکاتی چند از آداب و رسوم آیین باستانی و تاکید و توصیه در جهت حفظ و نگهداری آن. نسخه ی این کتاب اکنون کمیاب است و فقط عبارات و ابیاتی از آن را برخی از مردم آن سامان از بر دارند و در مواردی به جای ضرب المثل به کار می برند.
در این کتاب منظوم، بعد از هر دو بیت، بیتی تکرار شده است به این مضمون:
گوشت جه واته ی پیرشالیار بوو هوشت جه کیاسته ی زانای سیمیار بوو
(به گفته پیرشهریار گوش بده، و برای درک نوشته زردشت دانا و هوشیار باش)
چند بند دیگر از آن منظومه:
داران گیان داران، جه رگ و دل به رگه ن گایی پر به رگه ن گایی بی به رگه ن
که ره گ جه هیلین، هیلی جه که رگه ن رواس جه رواس ورگه ن جه ورگه ن
(درختان جان دارند، جگر و دلشان برگ است، گاهی پر برگ و گاهی بی برگند. مرغ از تخم است، و تخم از مرغ، روباه از روباه است و گرگ از گرگ)
وه وری وه وارو، وه وره وه رینه وریسه ، بریو چوارسه رینه
که رگی سیاوه هیلیش چه رمینه گوشلی مه مریو دوی درینه
(برفی می باره که برف خوره است، و رسن که پاره شود چهار سر پیدا می کند، ماکیان سیاه، تخمش سفید است، دیگچه که سوراخ شد، دو در پیدا می کند)